، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

ثمـــــــره عشــــق مـــــا ســــاینــــــا

حال خوبی دارم در کنار ساینای کلاس اولی خودم ،عاشقتم مامانی

کلمات درهم

ساینا جون من از وقتی زبون باز کردو تونست حرف بزنه یه سری کلمات قصار مخصوص خودش داشت 😁😁😁 مثلا ازش میپرسیدی اسمت چیه میگفت: اٍمه، کتاب: کبات روزنامه: روزمانه آب نبات: آبننات نریختم: نریزیدم مهدکودم: مهدتوتک یه پتوی مخصوص هم داره که اسم اون پتو خوبیه ، پتو نرمی سیب زمینی: سیب زنی حالا باز یادم بیاد میام اضافه میکنم 😍😘😉😍😘 ساینا جونم عاشقتم 😘😍😘😘😘
21 خرداد 1396

بازگشت مجدد بعد از ۳ سال

ساینای قشنگم تو این ۳ سال انقدر سرگرم بزرگ کردنت بودم که اصلا فرصت نشد بیام و ادامه خاطرات و لحظات خوشی و که با هم داریم ادامه بدم 😋😋امروز ۱۷ خرداد ۹۶  یهو یادم افتاد که چند سالی ازین وبلاگ دور بودم.😉😉 امروزم قراره بریم خونه مامانی چون وقت دندون پزشکی دارم .😁😁 به زودی میام‌ و دوباره شروع میکنم به ادامه خاطرات می‌پردازم. کلی تعریف و حر فهای نزده دارم برات زوده زود برمیگردم. عاشقتم😘😘😘
17 خرداد 1396
1